رو ب روی همیم بازم مث قدیم ی قهوه ی تلخ رو میز ک نداره طعمی
شروع کن بگو تو هم حال منو داری یا ک نه خیلی خوبه سرحالی
بگو من ک همش واسه حرفات پایه بودم بظاهر خوب از دورن تیکه پاره بودم
بگو بازم مث همیشه میشنوم من.ولی بخدا نداری حرف بیشتر از من
این منم بدی هات تو خونم رخمه کردن دیگه مث قدیم نیستم الان کوه دردم
آدمی ک از همه کس ضربه خورده آرزو های سینه اش هم خیلی وقته مرده
دوباره باز حرفای تکراری بگو شاید آروم شم بگو حال منو داری
تو ک دیدی ترکش های بدی روی پوست وتنم میبندی چشاتو تا ک چیز دیگ نگم؟
چیه سخته شنیدنش خیلی تلخه حرفام؟مگه روز خوشی هم گذاشتی واسه فردام؟
ک انتظار داری مث قبل حرف خوب بگیم؟خب خودتو بخواب بزن بازم مث قدیم
تا که نخوای ببینی چقد داغون و خرابم ببندی چشاتو تا ک ندی تو جوابم
ما ک عادت کردیم بخدا عیبی نداره. ی عمر کنارت بودیم ولی عین غریبه
باشه اصلا تو خوب همه بدی ها از ماست دل تو کوچیکه و دل ما دریاست
ک انقد جا داره واسه بدی دیگرون داره خفم میکنه دیگ بغض تو گلوم
این ما بودیم با خوب و بدش همیشه ساختیم الان رسیدیم تهش دیگه آخر خطیم
میبینی روزام چقد تاریکه؟ هی با توام هنوز خوابی ک!! چرا ساکتی و هیچ جوابی نمیدی؟
انگار ک سالها ست تو گرقتی خوابیدی مگه دارم قصه میگم ک تو خوابت برد؟
نکنه خوبیام بود منو از یادت برد؟میگن ب هرکی خوبی کنی از دست میدیش
اوه الانم همینه داریم درس پس میدیم.پس تقصیر تو نیس بی رحمه زمونست
تو هم نذار تو وجودت دیگه حرفی بمونه لب باز کن بگو من میشنوم
نمیخوام غرورت جلو من بشکنه.بگو بی مرام نیستم چشامو ببندم تا ک نشی مث من
حرفات تو سینه بگندن! تو هم ی جور مث منی حال منو داری از دنیا بریدی ازین قصه بیزاری
پس بگذریم....
بازم مث قدیم رو ب روی همیم بخور قهوتو شاید پیدا کرده باشه طعمی
![]()
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4